رَزَوُن / رَزبان / باغبان / رضوان / نگهبانِ بهشت
رز – رزَوُن / رَزَبُن – رزبان – رضوان
واژۀ سمنانی/فارسی در عربی؟
رز – رزَوُن / رَزَبُن – رزبان – رضوان
واژۀ سمنانی/فارسی در عربی؟
واژۀ فارسیِ “نهالی” یا “نهالین” به معنیِ تشک/دوشک و زیرانداز است. نمونههایی از آن را در شعرِ شاعرانِ قدیمتر ببینید: نهالی همه خاک دارند و خشتخُنُک آنکه جز تخمِ نیکی نکِشت(فردوسی) اگر شاه باشیم و گر زردهشتنهالین ز خاک است و بالین ز خشت(فردوسی) و سعدی در گلستان:هر پیسه گمان مبر نهالی است شاید که […]
پادکست نیار – اپیزود نه (۹)احسان ابراهیمیان———-در این اپیزود: ● واژههای گویشیِ به ظاهر ناصحیح!● صفتِ تفضیلی و عالی / تر و ترین● ریشۀ واژۀ بهشت● “نغزیت”: نزدیک / Next● مه : مس (بزرگ) / ده : دس (۱۰) / آهن : آسُن ● “مَست” : مَهَست، مَهیست / بزرگترین● مَستَ کُلّیَ / تیکَ کُلّیَ […]
واژۀ “دندان” در فارسی و “dent” در انگلیسی، همریشه هستند. دندان، ابزارِ گَزِش و گاز زدن و دندان زدن. “دندان زدن” به معنیِ نیش زدن و گزیدن هم آمده است. در واژهنامۀ برهانِ قاطع “دُند” نامِ نوعی زنبور است که در انارکی و اردستانی و میمهای و جوشقانی و خوانساری و نایینی و … با […]
پادکست نیار – اپیزود هشتاحسان ابراهیمیان ———-در این اپیزود: ● وجوهِ تسمیۀ عامیانه برایِ سمنان / سیم لام، سهمهنان، شمن● نام سمنان در سفرنامهها و نوشتههای دورۀ قاجار / سمنون، سیمنون● اعتماد السلطنه – نامِ “سمینا” از کجا آمد؟● نقشۀ بطلمیوس ، 150 سال پیش از میلادِ مسیح● سمنان / سمینا / سِمین ● سمین […]
ساعَت دَستهپی بِویِرچی : ساعت از دسته گذشته استنیمسات بِمُنچی بهدسته : نیم ساعت به دسته مانده است. در بعضی ساعتها – به خصوص ساعتهای جیبیِ قدیمی – دستهای برایِ نگهداشتن و بیرون کشیدنِ ساعت از جیب رویِ آن وجود داشت . این دسته درست بالایِ عددِ 12 رویِ ساعت تعبیه شده بود. ساعتِ 12 […]
پادکست نیار – اپیزود هفتاحسان ابراهیمیان ———-در این اپیزود: ● شُم باتَه / صٌبی باتَه● گاه / پگاه / گَهی (صُبی گَیی)● وایی انجیلی / گایی انجیلی● ناشتا / ناهار / شُم / نارَقلیونی● اِیوار ēvār / اِیوار کردن / شبگیر کردن● نامهای اوستاییِ پنج گاه روز در زرتشتی: ● هاون گاه (گاهِ صبح) ● […]
گاهی اوقات، یک واژه در طولِ زمان دچارِ تغییراتِ آوایی میشود و شکلِ آن شبیه به واژهای دیگر میشود؛ گاهی هم این شکلِ جدید، دستمایۀ ساختنِ داستان و خرافات میشود. واژۀ “شلوار” که به صورت شروال / سروال / شلوال هم در واژهنامهها ثبت شده، از شل + وار / وال تشکیل شده است. (که […]
نوروز
از شبِ سوری و شبِ عَلَفِه، از کوزۀ شکسته و نو، از یک چنیر خصیل، از شراب و بُقسمات و مزۀ زُپّین، از دسلاف، از تخم مرغِ رنگیِ اناری و سوسنی، از رَپیتوین و پیشینی، از هلاکوتَوازی، از هِلاکی واجندیُن و …