جَنگَ کِرا / janga.kɛrā

Ehsan Ebrahimian 

گاهی اوقات، یک واژه در طولِ زمان دچارِ تغییراتِ آوایی می‌شود و شکلِ آن شبیه به واژه‌ای دیگر می‌شود؛ گاهی هم این شکلِ جدید، دست‌مایۀ ساختنِ داستان و خرافات می‌شود.

واژۀ “شلوار” که به صورت شروال / سروال / شلوال هم در واژه‌نامه‌ها ثبت شده، از شل + وار / وال تشکیل شده است. (که امروزه هم در محاوره گاهی شلوال گفته می‌شود):
شل: به معنیِ ران و قسمتِ بالایی پا است.
وال / وار : از *var- ایرانیِ باستان به معنی پوشاندن و دربر گرفتن
مجموعا و لفظا یعنی “لباس یا پوششی که ران را می‌پوشاند”.

در سمنانی شلوار را ” شوالی šuāli ” می‌گویند. اسمی است جمع (در لباس‌های متشکل از دو بخش یا دو لنگه یا دو تکه اینطور است: جورفی، لَلَکِه و … که همگی به صورتِ جمع هستند).

مشابهِ همین واژه، با همین ساختار و نزدیک به همین استفاده، “زنگال” را در سمنانی و فارسی داریم.
واژۀ زنگال قطعه چرمی است که بر ساقِ پا می‌پیچند، در سوارکاری و گاه در فعالیت، تا قسمت ساقِ پا محفوظ بماند؛ البته در سمنانی باز هم این واژه به صورتِ جمع استفاده می‌شود و به آن “زنگالی zɛngāli ” می‌گویند.


این زنگال از زنگ + ال درست شده که بخشِ دومِ آن ، مشابهِ بخشِ دومِ شلوار / شلوال، به معنی پوشاننده است.
بخشِ اول یعنی “زنگ” از *zanga- ایرانیِ باستان، به معنی “قوزکِ پا” و “زانو” است همچنان که در گویش‌های مختلف هم مانده (چنانکه درباره سمنانی خواهم گفت).


یکی از تبدیل‌های آوایی که برای ریشه‌شناسان و کسانی که دستی بر آتشِ ریشه‌یابیِ واژگان دارند مشخص است، تبدیل “ز” به “ج ” و بالعکس است.
در سمنانی “جُنگ jøng ” به معنیِ “زنگ و زنگار ” است. مثلِ زنگِ آهن. و همینطور مثلا اگر کسی کاری انجام می‌دهد یا حرفی می‌زند که دلِ آدم حال می‌آید و جانِ کار و کلام کرده و گفته می‌شود، می گویند “مُو جُنگی دِلی بُووَتِش” یعنی “زنگارِ دلم را کَند و پاک کرد، دلم را صیقل داد، کِیف کردم”.
پس: جُنگ (سمنانی) = زنگ (فارسی)
——————————–
حالا با دانستنِ مقدّماتِ و مفصّلاتِ بالا:

در سمنانی کشکک و استخوانِ سر زانو را “جَنگَ کِرا” می‌گویند.
از نظر واژه شناسی از دو بخش تشکیل شده:
جَنگ: به معنیِ زانو است.
کرا: از ریشه *sker- هندواروپایی به معنی خم شدن و برگشتن، و هم ریشه با واژه‌هایی مثلِ curve و circle انگلیسی است.
(فتحۀ میانِ دو واژۀ “جنگ” و “کرا” ، در اسامیِِ مرکب و در ترکیباتِ وصفی در زبانِ سمنانی می‌آید و نشانۀ تانیث نیست).
در مجموع ترکیبِ “جَنگَ گرا” یعنی “مفصلِِ زانو” که قسمتی است که پا با کمک و بواسطۀ آن می‌تواند چرخش داشته باشد.

برگردیم به ابتدای صحبت،
گاهی اوقات، یک واژه در طولِ زمان دچارِ تغییراتِ آوایی می‌شود و شکلِ آن شبیه به واژه‌ای دیگر می‌شود. و گاهی هم این شکلِ جدید، دست‌مایۀ ساختنِ داستان و خرافات می‌شود.
شباهتِ واژۀ “جنگ کرا” به “جنگ” و “جنگ کردن” و “جنگ کننده” منشاء ساختنِ خرافاتی شده که می‌گفتند اگر این تکه از استخوانِ گوسفند را در خانۀ کسی بیندازید، باعثِ شروعِ جنگ و دعوا در آن خانه و بینِ اهالیِ آن می‌شود.

Recommended Posts

آنچه در شبِ سمنان / شب‌های بخارا گفتم

با اجازه و هماهنگیِ دوستانِ دبیرخانۀ شبِ سمنان / شب‌های بخارا، دو فایلِ مرتبط با صحبت‌های خودم را در اینجا قرار می‌دهم. فایلِ بخشِ اول در آن شب پخش شد اما فایلِ دوم به خاطرِ فشردگی برنامه پخش نشد. لطفا ببینید و نظرتان را بنویسید. – بخشِ یکم: سمنان در نقشه‌های قدیمیو نامِ سمنان (دربارۀ […]

 

زرتشت، آنطور که ابوریحان بیرونی نوشت: زراتشت ، زرادشت

اکبر داناسرشت که کتابِ آثار الباقیه (که اصلِ آن به عربی است) بیرونی را به فارسی ترجمه کرده، می‌گوید که ابوریحان نامِ زرتشت را همه جا دراین کتاب به صورتِ “زرادشت” و “زراتشت” آورده است. و خودِ مترجم در کتابش، همه جا آن را به “زردشت” اصلاح کرده و آورده است. اینطور که به نظرِ […]

 

Leave A Comment