رَزَوُن / رَزبان / باغبان / رضوان / نگهبانِ بهشت
واژۀ “رَز raz” در سمنانی به معنیِ باغ است. در شعرِ شاعران قدیمتر هم به معنیِ باغِ انگور، و هم مطلق “باغ” استفاده شده است:
روزی شدم به رَز،
به نظاره دو چشمِ من
خیره شده از عجایبِ الوان که بنگرید
– بشار مرغزی (از شواهدِ دهخدا ذیلِ مدخلِ رز)
باغبان به سمنانی “رَزَ وُن razavon” یا “رَزَ بُن razabon” است:
رَز + فتحه + وُن/بُن
رَز + فتحه (که در ساختِ اسامیِ مرکب در سمنانی میآید) + وُن/بُن (بان و نگدارنده)
همین رَزَوُن و رَزبان گویا به زبانِ عربی هم رفته و “رضوان” به فرشتۀ موکل و نگهبانِ بهشت (خازن الجنه) میگویند.