رَزَوُن / رَزبان / باغبان / رضوان / نگهبانِ بهشت

Ehsan Ebrahimian 

واژۀ “رَز raz” در سمنانی به معنیِ باغ است. در شعرِ شاعران قدیم‌تر هم به معنیِ باغِ انگور، و هم مطلق “باغ” استفاده شده است:
روزی شدم به رَز،
‍ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌به نظاره دو چشمِ من
خیره شده از عجایبِ الوان که بنگرید
– بشار مرغزی (از شواهدِ دهخدا ذیلِ مدخلِ رز)

باغبان به سمنانی “رَزَ وُن razavon” یا “رَزَ بُن razabon” است:
رَز + فتحه + وُن/بُن
رَز + فتحه (که در ساختِ اسامیِ مرکب در سمنانی می‌آید) + وُن/بُن (بان و نگدارنده)

همین رَزَوُن و رَزبان گویا به زبانِ عربی هم رفته و “رضوان” به فرشتۀ موکل و نگهبانِ بهشت (خازن الجنه) می‌گویند.

Recommended Posts

زرتشت، آنطور که ابوریحان بیرونی نوشت: زراتشت ، زرادشت

اکبر داناسرشت که کتابِ آثار الباقیه (که اصلِ آن به عربی است) بیرونی را به فارسی ترجمه کرده، می‌گوید که ابوریحان نامِ زرتشت را همه جا دراین کتاب به صورتِ “زرادشت” و “زراتشت” آورده است. و خودِ مترجم در کتابش، همه جا آن را به “زردشت” اصلاح کرده و آورده است. اینطور که به نظرِ […]

 

Leave A Comment