عبارتِ “جزیرۀ لهجه‌ها” از کجا و توسطِ چه کسی به سمنان اطلاق شد؟

Ehsan Ebrahimian 

دربارۀ سمنان و تمرکزِ و تعدّدِ زبان‌ها، گویش‌ها و لهجه‌ها در این منطقه زیاد نوشته‌اند و خوانده‌ایم. اما آیا می‌دانید چه کسی اصطلاحِ “جزیرۀ لهجه‌ها” را به سمنان نسبت داد؟
دکتر منوچهرِ ستوده، استاد برجسته، جغرافی‌دان و پژوهشگرِ بزرگِ ایران‌شناسی که چندین جلد کتاب دربارۀ گویش‌های ایرانی دارد، دو جلد کتاب نیز مرتبط با سمنانی دارد. یکی “فرهنگ سمنانی، سرخه‌ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی” که در سال 1342 منتشر شده، و دیگری “فرهنگ سمنانی، امثال و اصطلاحات و اشعار” که در سال 1356 منتشر شده است. البته تعدادِ بسیار محدودی از نسخه‌های کتابِ دوم شامل اصطلاحات و ضرب‌المثل‌هایی در انتهای کتاب است که به دلایلِی (همچون حاوی بودنِ کلماتی خاص) فقط برای استفادۀ پژوهشگران منتشر گردیده و این نسخه‌های مخصوص، در زمانِ انتشار، فقط به کتابخانه‌ها و مراکزِ پژوهشی فرستاده شد و برای فروش نبود. وی در این دو کتاب سمنان را “جزیرۀ لهجه‌ها” می‌خواند و می‌نامد.

امّا پیش از ستوده، ولادیمیر مینورسکی، خاورشناس و ایران‌شناسِ روس، عبارتی مشابه را به کار برده است.
مینورسکی در گزارشی کوتاه که دربارۀ کتابی از کریستنسن در مجلۀ “انجمن سلطنتی مطالعاتِ آسیایی” در سال 1938 میلادی (1317 شمسی) نوشته است، اصطلاحِ Oasis of Vernaculars به معنیِ “واحۀ لهجه‌ها”1 را برای منطقۀ سمنان استفاده کرده است.

  1. واحه: آبادی و قطعه زمینی دارای آب و علف در وسطِ بیابان و ریگزار را گویند. ↩︎

Recommended Posts

نَلی nali / نَلیچا naličā

واژۀ فارسیِ “نهالی” یا “نهالین” به معنیِ تشک/دوشک و زیرانداز است. نمونه‌هایی از آن را در شعرِ شاعرانِ قدیم‌‌تر ببینید: نهالی همه خاک دارند و خشتخُنُک آنکه جز تخمِ نیکی نکِشت(فردوسی) اگر شاه باشیم و گر زردهشتنهالین ز خاک است و بالین ز خشت(فردوسی) و سعدی در گلستان:هر پیسه گمان مبر نهالی است شاید که […]

 
آواشناسی دستور زبان ریشه یابی زبان سمنانی زبانشناسی پادکست

نیار – اپیزود ۹ / واژه‌های ریشه‌دارِ به ظاهر ناصحیح!

پادکست نیار – اپیزود نه (۹)احسان ابراهیمیان———-در این اپیزود: ● واژه‌های گویشیِ به ظاهر ناصحیح!● صفتِ تفضیلی و عالی / تر و ترین● ریشۀ واژۀ بهشت● “نغزیت”: نزدیک / Next● مه : مس (بزرگ) / ده : دس (۱۰) / آهن : آسُن ● “مَست” : مَهَست، مَهیست / بزرگترین● مَستَ کُلّیَ / تیکَ کُلّیَ […]

 

دِندُنَه dεndøˈna / زنبور

واژۀ “دندان” در فارسی و “dent” در انگلیسی، هم‌ریشه هستند. دندان، ابزارِ گَزِش و گاز زدن و دندان زدن. “دندان زدن” به معنیِ نیش زدن و گزیدن هم آمده است. در واژه‌نامۀ برهانِ قاطع “دُند” نامِ نوعی زنبور است که در انارکی و اردستانی و میمه‌ای و جوشقانی و خوانساری و نایینی و … با […]

 

Leave A Comment