حالت در زبان سمنانی – اسامی مفرد

Ehsan Ebrahimian 

شاید درباره زبان‌های با سامانه حالتی (Case System) و یا حالت‌های دستوری (Grammatical Case) شنیده باشید. در این زبان‌ها، اسم (و به پیروی از آن ضمیر) در نقش‌های دستوریِ مختلف، کمی تغییر شکل می‌دهد و معمولا پسوندی در انتهایش اضافه می‌شود. به عبارت دیگر، به جای اینکه از حرف‌های اضافه برای نشان دادنِ نقش اسم در جمله استفاده شود، شکلِِ خودِ اسم کمی تغییر می کند. همین امر باعث می‌شود که ترتیب کلمات در جمله همانند زبان‌های بدون سامانه حالتی اهمیت چندانی نداشته باشد.

فارسی باستان و اوستایی زبان‌هایی با سامانه حالتی بودند و اسم در آنها می‌توانسته 8 حالت صرفی (بسته به نقشی که در جمله دارد) بگیرد.

فارسی امروز، زبانی دارای حالت نیست. یک اسم در هر نقش دستوری ای که بیاید، شکلش تغییری نمی‌کند:

احسان می‌آید / احسان گفت / احسان را دیدم / برای احسان (چیزی) خریدم / خانۀ احسان

می‌بینید که در همه جمله‌ها و عبارات بالا، “احسان” به یک شکل گفته می‌شود و هیچ تغییری نمی‌کند.

حالا همین جملات را در زبان سمنانی که زبانی دارای حالت است ببینید: (احسان – اسم مذکر )

احسان مِه / احسانی بات / احسانی بِدیون/ احسانی‌رَ هاتَن / احسانی کیه

می‌بینید که این اسم در حالت فاعلی “احسان”، در حالت غیر مستقیم/مفعولی “احسانی” و در حالت متممی برایی “احسانی‌رَ ” است.

—————————-

در زبان سمنانیِ امروز پنج حالتِ اسم باقی مانده است و هنوز کاربرد دارد. برای هر حالت، مثالی برای یک اسم مذکر (احسان) و یک اسم مونث (مریم) می‌آورم:

—————————-

حالت ندایی1، حالت است که برای مخاطب قراردادنِ یک اسم (نام فرد یا شیء یا ..) استفاده می‌شود:

احسان، بَنین! مریم، بنین! (احسان/مریم بنشین! )

می‌بینید که حتی اسم مونث نیز در این حالت، به صورت مذکر بیان می‌شود (که در واقع حالت بدون جنس در خطاب است).

—————————

حالت فاعلی/نهادی2، حالتی است که برای اسمِ کنندۀ کار در جمله استفاده می‌شود:

احسان موکوئِه . مریمَ موکوئِه . (احسان / مریم می‌زند).

برای اسامی مذکر، این حالت با حالت ندایی یکسان است. اما برای اسامی مونث تفاوت دارد. تفاوت مذکر و مونث از این حالت شروع می‌شود.

—————————

حالت مفعولی3/غیرمستقیم4/ملکی5، حالتی است که برای اسم در عبارات اضافی ملکی، و یا هنگامیکه اسم در نقش مفعولی بیاید استفاده می‌شود. این حالت نام دیگری دارد که به آن کُنایی می‌گویند. در سمنانی، اسامی در نقش فاعلی، در زمان‌های گذشته افعال متعدی، به حالت کنایی می‌آیند:

احسانی بات. مریمین بات. (احسان / مریم گفت) – حالت کنایی
احسانی بدّین. مریمین بدّین. (احسان/مریم را دیدم)
احسانی کیه. مریمین کیه (خانه احسان/ خانه مریم)

—————————

حالت برایی6، به نوعی برای نقش متممیِ اسم کاربرد دارد، که همان مفعول غیرمستقیم است. مفعول غیرمستقیم در جواب به سوال “برای چه کسی” در جمله‌ها کاربرد دارد.

احسانی‌رَ هاگیتَن. مریمینَ هاگیتَن. (برای احسان/مریم خریدم).

—————————

حالت ازی یا ازسویی7، که در فارسی برای آن از حرف اضافه “از” استفاده می‌شود.

احسانی‌پی هاگیتَن. مریمین‌پی هاگیتن. (از احسان/مریم گرفتم).

—————————-

بدین ترتیب می‌توان گفت که از 8 حالت باستانیِ صرفی در اسامی، 5 حالت در زبانِ سمنانیِ امروز کاملا جاری است و این یکی از مشخصه‌های زبان سمنانی است. شکل اسامی در حالت‌های دیگر، مشابهِ یکی از شکل‌های فوق می‌آید، بدین معنی که حالت‌های دیگر (حالت مکانی8 و حالت ابزاری9) به یکی از این حالت‌ها تبدیل شد‌ه‌اند:

مثال برای حالت ابزاری (که شکل اسم، مشابه حالت برایی می‌آید)

دستی‌رَ بساچَن. (با (به وسیلۀ ) دست ساخته‌ام). (دست : مذکر)
درزُنینَ بِدوتَن . (با (به وسیلۀ) سوزن دوختم). (دِرزُنَ : مونث)

اسامی در شکل جمع نیز به حالت‌های فوق صرف می‌شوند.
برای دیدن حالت در ضمایر سمنانی، نوشته “ضمایر در زبان سمنانی – خلاصه” را در اینجا بخوانید.

خلاصه و فرمولِ تشکیل حالات در زبان سمنانی:

برای اسم مونث (مریم):

حالت ندایی                                                       مریم
حالت نهادی    =   حالت ندایی + فتحه             مریمَ
حالت مفعولی  =  حالت ندایی + “ین”             مریمین
حالت برایی     =   حالت مفعولی + فتحه          مریمینَ
حالت ازی       =   حالت مفعولی + “پی”          مریمین‌پی

برای اسم مذکر (احسان):

حالت ندایی                                                      احسان
حالت نهادی    =  حالت ندایی                        احسان
حالت مفعولی  =  حالت ندایی + “ی”              احسانی
حالت برایی     =   حالت مفعولی + فتحه          احسانی‌رَ
حالت ازی      =    حالت مفعولی + “پی”          احسانی‌پی

نکته آخر اینکه، با دانستنِ این موضوع خواهید فهمید که استفاده از حروف اضافه فارسی (با، به، برای، از) در زبان سمنانی ناشی از تاثیر پذیری از زبان فارسی است و این حروف اضافه در اصل در سمنانی کاربردی نداشته و نباید داشته باشند، اما چه می‌شود کرد! “زبانِ در حال خاموش شدن محکومِ تغییراتی سریع است”.

  1. Vocative ↩︎
  2. Nominative ↩︎
  3. Accusative ↩︎
  4. Oblique ↩︎
  5. Genetive ↩︎
  6. Dative ↩︎
  7. Ablative ↩︎
  8. Locative ↩︎
  9. Instrumental ↩︎

Recommended Posts

نَلی nali / نَلیچا naličā

واژۀ فارسیِ “نهالی” یا “نهالین” به معنیِ تشک/دوشک و زیرانداز است. نمونه‌هایی از آن را در شعرِ شاعرانِ قدیم‌‌تر ببینید: نهالی همه خاک دارند و خشتخُنُک آنکه جز تخمِ نیکی نکِشت(فردوسی) اگر شاه باشیم و گر زردهشتنهالین ز خاک است و بالین ز خشت(فردوسی) و سعدی در گلستان:هر پیسه گمان مبر نهالی است شاید که […]

 
آواشناسی دستور زبان ریشه یابی زبان سمنانی زبانشناسی پادکست

نیار – اپیزود ۹ / واژه‌های ریشه‌دارِ به ظاهر ناصحیح!

پادکست نیار – اپیزود نه (۹)احسان ابراهیمیان———-در این اپیزود: ● واژه‌های گویشیِ به ظاهر ناصحیح!● صفتِ تفضیلی و عالی / تر و ترین● ریشۀ واژۀ بهشت● “نغزیت”: نزدیک / Next● مه : مس (بزرگ) / ده : دس (۱۰) / آهن : آسُن ● “مَست” : مَهَست، مَهیست / بزرگترین● مَستَ کُلّیَ / تیکَ کُلّیَ […]

 

دِندُنَه dεndøˈna / زنبور

واژۀ “دندان” در فارسی و “dent” در انگلیسی، هم‌ریشه هستند. دندان، ابزارِ گَزِش و گاز زدن و دندان زدن. “دندان زدن” به معنیِ نیش زدن و گزیدن هم آمده است. در واژه‌نامۀ برهانِ قاطع “دُند” نامِ نوعی زنبور است که در انارکی و اردستانی و میمه‌ای و جوشقانی و خوانساری و نایینی و … با […]

 

Leave A Comment