زبانهای هندواروپایی
زبانها را غالبا براساس مشخصههایشان و همینطور موقعیت جغرافیاییشان دسته بندی میکنند. مجموعه زبانهایی که در محدوده وسیعی از اروپا، پهنه و فلات ایران، و بیشتر بخشهای بالایی شبه قاره هند وجود دارد را مجموعه “زبانهای هندواروپایی” میگویند. (Indo-European languages).
خودِ این خانواده بزرگ زبانی در بین زبانشناسان به زیرمجموعههای دیگری تقسیم می شود، که یکی از این دسته ها زبانهای هندوایرانی است.
شاید شما هم گاهی متوجه شباهت بعضی واژهها بین زبانهای مختلف شده باشید. مثلا در سمنانی به عطسه میگویند “اِشنیشی” و در انگلیسی “sneeze”. و یا کلمه “بُردنِ” فارسی و bring انگلیسی. در قرن شانزدهم میلادی هم اروپاییهایی که به هند و ایران میآمدند متوجه همین شباهت شدند و اولین بار Marcus Zuerius van Boxhorn در سال 1647 نظریه همریشه بودنِ همه این زبانها را داد. پیشنهادِ او در زمان خودش خیلی مورد توجه قرار نگرفت تا اینکه در سال 1813 برای اولین بار عبارت زبانهای “هندواروپایی” توسط Thomas Young به کار برده شد و دیگر تا به امروز استفاده میشود.
پس “هندواروپایی” خودش یک زبان نیست که امروز به آن صحبت شود و تا به امروز هم مستندی از زبانی با این مشخصههای فراگیر به دست نیامده است. اما تمامی زبانهای این خانواده را میتوان با قواعد تغییر و تحول آوایی و زبانی، ذیلِ یک زبان فرضیِ “هندواروپایی” دانست. در نوشتههای زبانشناسی، وقتی میخواهند به ریشه یک واژه امروزی در زبانی خاموششده یا فرضی مثل هندواروپایی اشاره کنند، در ابتدای آن یک علامت ستاره * می گذارند، که معنی آن این است که این ریشه را یک محقق براساس قواعد تغییر آواها در یک زبان به دست آورده (و پیشنهاد داده) و ریشهای ساختگی براساس قواعد است، و امروز اثر و سندی از آن وجود ندارد.
مثلا برای همین واژه Sneeze انگلیسی و اِشنیشی سمنانی (عطسه)، ریشه آنها از -ksneu* هندواروپایی است.
این بدان معنی است که شکل -ksneu* شاید در هیچ یک از زبانهای هندواروپایی امروز وجود نداشته باشد، اما شکلی است که می تواند به واژه های sneeze انگلیسی و شنوشه فارسی و اِشنیش سمنانی تبدیل شده باشد.