پرجنه   pɛrjɛ’na – مقداری بسیار کم

Ehsan Ebrahimian 

پرجنَه   pɛrjɛ’na

برای یافتن ریشه واژگان یک زبان، علاوه بر بررسی تحولات آوایی، شناختی از ساختِ انواع واژه در آن زبان نیز کمک‌کننده است.
در سمنانی مصدری داریم به صورت “بپرجندیون bɛpɛrjɛndion /بپریشتیون  bɛprištion”  به معنی “خود را در فشار و سختی قرار دادن؛ فشردن و له کردن چیزی بین دو انگشت”
فعل امر از این مصدر با حذف پیشوند فعلی ب (بن مضارع) به صورت “پرجن” درمی‌آید. ساخت بن‌مضارع+ه ، در ساخت انواع اسامی در سمنانی و فارسی بسیار متداول است.
پرجن+ه  ->  پرجنَه
پرجنه: مقدار بسیار کم.

جالب توجه است که در فارسی قدیم کلمه “پرزه” به معنی مقدار بسیار کم از چیزی است.  در لغتنامه دهخدا آمده:

پرزه . [ پ ِزَ / زِ ] (اِ) اندکی از چیزی چون نمک و مشک و جز آن که با نوک دو انگشت ابهام و سبّابه برگیرند || نهایت قلیل : یک پرزه نمک

از همین ریشه و خانواده‌اند واژگان و عبارات سمنانی زیر:
 پریشکه/پیریشکه: مقدار بسیار کم
اشکته پیریشکی: خرده‌ریزه‌های یک چیزی که شکسته
و همینطور پریشان و پریش فارسی در ترکیبات “خاک‌پریش” و “خاطر‌پریش”.

Recommended Posts

آنچه در شبِ سمنان / شب‌های بخارا گفتم

با اجازه و هماهنگیِ دوستانِ دبیرخانۀ شبِ سمنان / شب‌های بخارا، دو فایلِ مرتبط با صحبت‌های خودم را در اینجا قرار می‌دهم. فایلِ بخشِ اول در آن شب پخش شد اما فایلِ دوم به خاطرِ فشردگی برنامه پخش نشد. لطفا ببینید و نظرتان را بنویسید. – بخشِ یکم: سمنان در نقشه‌های قدیمیو نامِ سمنان (دربارۀ […]

 

زرتشت، آنطور که ابوریحان بیرونی نوشت: زراتشت ، زرادشت

اکبر داناسرشت که کتابِ آثار الباقیه (که اصلِ آن به عربی است) بیرونی را به فارسی ترجمه کرده، می‌گوید که ابوریحان نامِ زرتشت را همه جا دراین کتاب به صورتِ “زرادشت” و “زراتشت” آورده است. و خودِ مترجم در کتابش، همه جا آن را به “زردشت” اصلاح کرده و آورده است. اینطور که به نظرِ […]

 

Leave A Comment