لهجه سمنانی‌ها

Ehsan Ebrahimian 

زبان سمنانی، مشخصه‌های آوایی مخصوص به خودش را دارد. یعنی صداها (به خصوص واکه‌ها/مصوت‌ها)یی دارد که مخصوص به خودش است. مثلا در سمنانی صدای o (ضمه) متفاوت از فارسی است (معادل ø در جدول IPA است).

همچنین شاید بتوان گفت که بارزترین مشخضه آوایی در زبان سمنانی، وجود واکه ɛ است که بسیار پرکاربرد است.

این مشخصات آوایی، فقط منحصر به واکه‌ها/مصوت‌ها نیست. همخوان‌ها/صامت‌ها نیز بعضا در سمنانی، متفاوت از شکلی که در فارسی می‌شنویم گفته می‌شوند. به عنوان نمونه، مخرجِ واجِ ک در سمنانی، کمی در حلق عقب‌تر از ک متداول فارسی است. (برای مشخص‌تر شدن، به تفاوت و محل تشکیل صدا در حلق در دو واج ک واژه “کمک” توجه کنید. ک اول کمی عقب‌تر و ک دوم جلوتر است. ک سمنانی، مشابه ک اول در کمک است) ک در سمنانی به وضوحِ ک در فارسی ادا نمی‌شود.

این تفاوت بین سمنانی و فارسی، البته به مرور زمان و در نسل جدیدترِ سمنانی‌زبان کمتر مشهود است.

این تفاوت‌های موجود در آواهای زبانِ سمنانی، باعث شده که وقتی یک سمنانی به زبان فارسی (یا هر زبان دیگری) صحبت کند، لهجه خاصی را داشته باشد. این لهجه، گاه از نظرِ خودِ سمنانی‌ها کمی جالب و خنده‌دار به نظر می‌آید.

یک نکته جالب در این خصوص این است که اهالی مناطق مختلفِ شهر و محلات سمنان، نه تنها لهجه متفاوتی در صحبت کردنِ سمنانی دارند، بلکه در فارسی صحبت کردن نیز لهجه‌شان متفاوت است. مشخصا در محله‌های شهری، این لهجه آشکارتر است و در محلات (زاوقان و کوشمغان و کدیور) این لهجه کمتر به گوش می‌رسد. یعنی:

“در فارسی صحبت کردن، محلاتی‌ها لهجه سمنانیِ کمتری به نسبت شهری‌ها دارند”. این البته در زبانوران سن‌بالاتر مشخص‌تر است.

Recommended Posts

نَلی nali / نَلیچا naličā

واژۀ فارسیِ “نهالی” یا “نهالین” به معنیِ تشک/دوشک و زیرانداز است. نمونه‌هایی از آن را در شعرِ شاعرانِ قدیم‌‌تر ببینید: نهالی همه خاک دارند و خشتخُنُک آنکه جز تخمِ نیکی نکِشت(فردوسی) اگر شاه باشیم و گر زردهشتنهالین ز خاک است و بالین ز خشت(فردوسی) و سعدی در گلستان:هر پیسه گمان مبر نهالی است شاید که […]

 
آواشناسی دستور زبان ریشه یابی زبان سمنانی زبانشناسی پادکست

نیار – اپیزود ۹ / واژه‌های ریشه‌دارِ به ظاهر ناصحیح!

پادکست نیار – اپیزود نه (۹)احسان ابراهیمیان———-در این اپیزود: ● واژه‌های گویشیِ به ظاهر ناصحیح!● صفتِ تفضیلی و عالی / تر و ترین● ریشۀ واژۀ بهشت● “نغزیت”: نزدیک / Next● مه : مس (بزرگ) / ده : دس (۱۰) / آهن : آسُن ● “مَست” : مَهَست، مَهیست / بزرگترین● مَستَ کُلّیَ / تیکَ کُلّیَ […]

 

دِندُنَه dεndøˈna / زنبور

واژۀ “دندان” در فارسی و “dent” در انگلیسی، هم‌ریشه هستند. دندان، ابزارِ گَزِش و گاز زدن و دندان زدن. “دندان زدن” به معنیِ نیش زدن و گزیدن هم آمده است. در واژه‌نامۀ برهانِ قاطع “دُند” نامِ نوعی زنبور است که در انارکی و اردستانی و میمه‌ای و جوشقانی و خوانساری و نایینی و … با […]

 

Leave A Comment